به گزارش نخست نیوز، دبیرکل و عضو شورای سیاستگذاری هفدهمین جشنواره تجسمی فجر حاضر شدند و به مسائل مهمی از جمله تاکید بر وجه مردمی این رویداد، روند برگزاری، بررسی نقاط ضعف و قوت ادوار گذشته، چگونگی برگزاری بخش بینالملل، دلایل حذف بخش رقابتی و … پرداختند.
اکنون و در بخش تفصیلی این میزگرد، مسائل دیگری از جمله ایده چگونگی برگزاری هفدهمین جشنواره هنرهای تجسمی، همکاری نکردن برخی نهادها با جشنواره، موانع گنگ بر سر راه جشنواره، پرهیز از حرکت به سمت هنر فاخر، چالشهای معیشتی هنرمندان تجسمی و … مطرح می شود.
در ابتدا بهرام کلهرنیا ـ هنرمند باسابقه کشورمان در عرصه هنرهای تجسمی ـ با اشاره به روند کاری که در هفدهمین جشنواره تجسمی فجر برقرار است، گفت: برای من حیرتانگیز بود وقتی که دیدم اصولا همه چیز در اختیارمان است. هنوز نمیتوانم این میزان از آزادی و فرصتی که در اختیار ما گذاشته شد را به سادگی درک کنم.
او با اشاره به تصور خود مبنی بر اینکه جشنواره فجر را یک نظام پیشنهادی از جانب سیستم قانونی مملکت میدانسته که حدودی از مقررات، کنترل و نظارت باید به شکل طبیعی در آن وجود داشته باشد، اظهار کرد: اما دیدم که نه تنها مانعی وجود ندارد بلکه همه بنده را به بلندپروازی و خیز برداشتن به سوی آینده و تعبیر کردن آرزوهای دیگر در ظرف فجر تشویق میکنند؛ بنابراین خیلی هیجان زده شدم، اما تردیدها همچنان با من همراه هستند درواقع این حس پس از پذیرش مسئولیت به من دست داد و الان سایههای مختلفی با من حرکت میکنند و از طرفی تردیدها و آزردگیهای اجتماعی دوستانم نسبت به جشنواره فجر، اعتراضها و حتی مشارکتها و همپیمانیهایی که شاهد آن هستم با من زندگی میکنند.
نمیخواهم ریشسفیدی کنم
دبیرکل هفدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر ادامه داد: مجموعا میبینم که نظام اجتماعیِ هنر ما در برابر جشنواره فجر موضعگیری دارد؛ درواقع چه موافقت و چه انکار، هردو موضعگیری هستند و کشمکشی در ذات این موضوع وجود دارد که باید در دراز مدت مورد تحلیل قرار گیرد. امروز نمیتوان برای آن تحلیل پیدا کرد. نمیتوانم مشوق دوستانم باشم و بگویم کوتاه بیایید و به خاطر من توافق کنید؛ من نمیخواهم نقش ریشسفید را ایفا کنم که جناحهای مختلف فکری را وادار به همفکری کنم، بدون اینکه به لحاظ وجودی رأی مثبت نهایی خود را داده باشند.
جشنوارهای که باید از عهد عتیق خود رها میشد
او با اشاره به اینکه سناریو عمومی جشنواره تجسمی فجر بر اساس چند ایده ساده طراحی شده است، توضیح داد: ایده اولیه این بود که جشنواره فجر برای اینکه از نهاد عتیق خود رها شود، باید تبدیل به یک نهاد مردمی و اجتماعی شود. قصد داریم جشنواره فجر را به میان مردم ببریم به جای اینکه مردم را دعوت کنیم به نمایشگاهها بیایند. در نتیجه این طرز فکر نیز از ساختمان بزرگ و تاحدودی تجهیز شده «فرهنگستان صبا» گریختیم و جشنواره فجر را به اقامتگاههای مختلف شهری آوردیم و آن را در هر جایی که بتوانیم پراکنده کردیم. ما کوشیدیم جغرافیای بزرگ شهر و جعرافیای بزرگ ملی را از طریق پراکنده کردن رخدادهای فجر در جهان ایرانی و بستر مملکت گسترش دهیم تا دسترسی سرانه مردم به ارزشهای هنری در جشنواره فجر را افزایش دهیم.
چوب کشمکشهای مدیریتی را جشنواره تجسمی خورد!
کلهرنیا با بیان اینکه او و گروهش برای این تصمیم با گرفتاریهای خاصی نیز روبرو شدهاند، اظهار کرد: ساختمانهایی وجود داشت که به آن دلبسته شدیم و با کلی زحمت در روزهای سرد و یخبندان به سراغ آنها رفتیم و همه تاییدیهها را هم داشتیم تا این ساختمان در اختیارمان قرار گیرد، اما در روزهای نخست بهمن ماه، دوستان گفتند اصلا وظیفه همکاری ندارند و جشنواره تجسمی اولویت آنها نیست؛ درحالی که تصور مقدماتی ما این بود که جشنواره فجر در سازمانهای مدیریت دولتی ریشههای خود را شکل داده است و نهادها هم در یک همپیمانی با ما قرار خواهند گرفت، اما دیدیم کشمکشهایی درون ماجرا وجود دارد که به عبارت کوچه و خیابان چوب آن را ما و جشنواره تجسمی فجر خورد.
او تاکید کرد: این شایسته نیست که منابع سازماندهی اندیشه فرهنگ و هنر در برخورد با بدنه نظام مدیریتی متوقف شود، این موضوع خیلی دردناک است. ما این اخطار را دریافت کردیم و چشممان نسبت به موضوعی که در برابر ما قرار گرفت آگاه شد، اما نمیدانم این دانایی چقدر برای ما سودمند است!
منبع ایسنا
دیدگاهتان را بنویسید