به گزارش نخست نیوز، غلامرضا بنی اسدی_ اصرارم بر نوشتن این کلمات فقط برای ادای دین به قهرمانان” عملیات مروارید” نیست که از این هم عاجزم. بلکه می خواهم به این مهم توجه بدهم که ما برای تبیین نقش بی مانند نیروی دریایی در حفظ عظمت و سیادت دریایی ایران عزیز، یک تکلیف ملی- انقلابی – تاریخی داریم. دین را شاید بتوان هرجوره شده به هر درصدی ادا کرد.
به همان میزان هم ذمه آدمی بری می شود اما تکلیف همزادِ روزهای زندگی انسان است. تا هستیم، هست.
تا هست هم باید بدان عمل کرد. می دانیم و نسل امروز هم خوب است بداند که دشمن بعثی همان طور که از آسمان و زمین بر آستان وطن تاخت، از دریا هم هجوم آورد تا ما را بشکند. دیوانه وار هم می زد و می آمد تا ما را بشکند اما نمی دانست که دریا را هم چون زمین و آسمان، اشتباه محاسبه کرده است. حتی خیلی اشتباه. بیشه را خالی پنداشت اما جوابش را از پلنگان و شیران چنان دید که جز نابودی، سرانجامی نداشت. آمدند و زدند اما ما چنان زدیم که از 7 آذر 1359 دیگر نیرویی به اسم نیروی دریایی برای عراق وجود نداشته باشد.
اگر باشد فقط در کاغذ است و هنوز هم خبری از وجود واقعی آن نیست. ما همه چیز شان را تمام کردیم. کسانی که می خواهند واقعیات تاریخی و ثمره غیرت ایرانی و قدرت ایمان را بدانند می توانند در جستجویی ساده به اسناد و روایت های دست اول برسند.
اینجا قصد بازگویی و بازخوانی نداریم بلکه تاکید بر همان تکلیف است. این که وقتی کم بگذاریم در تبیین، سنگین برخواهیم داشت در تحریف. اگر از الگوهای واقعی نگوئیم، مدل های جعلی در ذهن فرزندان این زادبوم جا باز خواهد کرد. اگر دیر بجنبیم- که متاسفانه چنین هم شده است- خیلی زود، دیر خواهد شد. قطعا اگر دیگران جای ما بودند از عملیات مردان دریا حماسه ها خلق می کردند. یک عملیات در اندازه” مروارید” برای شان کافی بود تا “صدفِ” ذهن ملت خود را تا سال ها غنی سازی کنند. خدا کند ما هم با درک نیاز های زمانه، زمینه را برای احیای آن عظمت قدر بدانیم اما…..
دیدگاهتان را بنویسید