به گزارش نخست نیوز، سعید کوشافر_البته بسیاری از آنها شیوههای جدیدی را بنیان نهادند یعنی از والدین میخواهند خارج از مدرسه و از طریق عابر بانک اقدام به پرداخت پول نمود ه و برگه رضایت خود را امضا نمایند و سپس به مرحله ثبت نام وارد میشوند.
این یعنی مدرسه که باید کانون پرورش و انسانسازی باشد در همان گام اول کانون دروغگویی دغل بازی و ریاکاری میشود.
البته به مدیران هم حرجی نیست چرا که باید مدرسه را با کمترین بودجه اداره کنند وبه همین دلیل مجبورند که هزینهها را از جیب والدین تامین نمایند .
اما والدین اگر از این خوان پر هزینه به سلامت عبور کنند به مرحله . لباس فرم میرسند که آبشخور دوم مدارس در قرارداد با خیاطان است و درصدی که از هر لباس فرم میرسد .
برخی مدارس پا را فراتر نهاده و پول لباس فرم را همزمان با ثبت نام میگیرند و جالبتر اینکه با همان قیمت لباس فرم میتوان کت و شلوار مجلسی خرید .
کلاسهای جبرانی و اوقات فراغت و دیگر دریافتی مدارس از والدین هم گاه چنان بالا میزند آنها را به مرز ورشکستگی میکشاند .
والدینی که بتوانند تمام این مراحل طاقت فرسا را پشت سر بگذارند تازه باید راهی بازار لوازم التحریر شوند جایی که دیگر چانه زنی بیفایده است .
اینجاست که به روایتی خرید حداقلهای مورد نیاز یک دانش آموز سر به فلک کشیده و بسیاری از والدین را از ادامه تحصیل فرزندان ناامید میکند .
کافیست نیم نگاهی به تعداد فزاینده دانش آموزان بازمانده از تحصیل داشته باشید به خوبی مشخص است که تحمل فشار اقتصادی تحصیل مثلا رایگان دانش آموزان چنان کمر برخی خانواده را شکسته که عطای تحصیل را به لقایش بخشیده و ترجیح میدهند فرزندانشان در این مملکت ثروتمند بیسواد بمانند .
تمام این دردها فقط یک بخش ماجراست و برای بررسی بخش دیگر یعنی مشکلات تعلیم باید چندین مقاله جدا نوشت، جایی که هزاران پرسش مطرح میشود و از همه مهمتر حال که با این همه سختی والدین شرایط تحصیل فرزندان را فراهم میکنند آموزش و پرورش کشور چه چیزی برای عرضه دارد .
آن هم وقتی میبینیم معدل نمرات نهایی دانش آموزان حاصل کارکرد این دستگاه عریض و طویل آموزشی در حدود عدد ۱۰ باقی مانده است .
این نمرات نه در شان معلم ایرانی است ، نه در شان دانش آموز ایرانی ولی آنچه واقعیت دارد این نمرات نتیجه شیوه مدیریت کنونی نظام آموزش و پرورش است .
دیدگاهتان را بنویسید