مدال نقره جهانی حامد امیری پس گرفته شد
نبی در قبر خود می گرید و زهرا چنین است
دمی هست و دمی با عرشیان گوشه نشین است
علی می سوزد و نی سازد و زهرا حزین است
کی این غم از برای یک جهان حسن حزین است
چراغ عرش و فرش و عالم و شالودگان است
که این زن سجده گاه احمد و مولا امیر است
تمام بغض عالم در غبار کوچه مانده است
که عصری مادری در کوچه ای تنها به مانده است
غبار چامدرش خون دارد و بوی خزان است
و در چشم عدو بیت البکا هم بس زیاد است
پلیدی تازیان بر یاس حیدر رو بکرده است
دمی با تازیان دم با لگد پهلو شکسته است
کمی آهسته تر اورا بزن زهرا ضعیف است
که این خانه عزادار نبی، بیت الحزین است
روایت ها شنیدم قصه ی حیدر عجیب است
امان از گریه های بی امان مولا غریب است
حسن مشغول غم هایش شده گوشه نشین است
برای کودکان سخت است نادر بی طبیب است
پس از زهرا دگر این خانه بی رنگ و لعاب است
شبیه آسمان بی ماه، دنیامان سراب است
وگر نه در جهان این ماجرا بغضی غریب است
کمی دیگر رود زهرا چه کس مانند زهرا است؟؟
چه کس مانند حیدر در جهان تنهای تنهاست
غبار بغض در این آینه بس چیره گشته است
که غم بر تار چشمان علی صد پینه بسته است
س.سروش مهر
دیدگاهتان را بنویسید