نخست نیوز : شما که غریبه نیستید، مسئولان هم که همه خودی هستند پس اجازه بدهید ماجرا را چنین تعریف کنم؛ از پسری که برای اصلاح موهایش میرود ایتالیا تا پسری که هنوز تلویزیون برایش اختراع نشده، پای نمایش می نشیینند و میخندند. این را کارشناس هنری میگوید در رادیو نمایش. درست ساعت 11:03 دقیقه چهارشنبه هفته پیش! اسم نمایشی که گفت در ازدحام فشار سنگینی که بر قلب و سر میآید از یادم میرود. سیاهبازی بود یا روحوضی. فرقی هم نمیکند. او به گستره تاثیر گزاری هنرش میپردازد من اما در فاصله وحشتناک طبقاتی گرفتار میشوم که یک نفر نه برای درمان که برای اصلاحِ موی سرش به ایتالیا میرود و یکی هنوز تلویزیون برایش اختراع نشده است! این را البته جناب کارشناس توضیح میدهد که؛ نه اینکه پول تلویزیون را نداشته باشد؛ نه! اصلا نمیداند تلویزیون چیست! این هم چند قدم آنسوتر است از کسانی که پول خرید تلویزیون را ندارند. چرا باید چنین باشد؟ این دیگر فاصله طبقاتی نمیشود اسمش گذاشت فاصله چند جهان متفاوت است. آنهم در جامعه ما که قرار بود و هست که بر پایه عدالت شکل بگیرد و فرصتها و ظرفیتها و امکانات به عدالت تقسیم شود پس چه شد؟ جواب بدهند آقایان مسئول که چه کردند که فاصله چنین هولناک شده است؟ عدالت به سخنرانی و شعارهای قشنگ نیست به عمل است که با این گزار ها سراغ گرفتن از آنهم نشدنی است. این گرگزادهها از کجا آمدهاند که به چنین آلاف و الوفی رسیدهاند و برخی از فرزندان غریب وطن باید چنین گرفتار نداری باشند؟ چرا کسی یقه نمیگیرد از این جماعت ؟ چرا راه نمی بنددند بر مسیرهایی که به این بیراههها ختم میشود؟ سیاهبازی واقعی این جاست. در شکلگیری این طبقه فوق اشرافی در بستر شعارهای عدالتخواهی و مساوات جویی. این اما نه خنده که اشک همه را درمیآورد. ببخشید، کلمات رهایم نمیکند. خدا کند روزی خبرهای خوش هم روزی من و نوبت. بشنویم از عدالت، از خوشی مردم، از شادمانی واقعی برای همه. خدا کند…..
دیدگاهتان را بنویسید