به گزارش نخست نیوز،
امینه سادات حسینی زهرائی
حالا با شروع سریال بامداد خمار، اثر اقباسی جدید نرگس آبیار، سوال هایی با توجه به فاصله کم بین دو سریال پیش میاد. یکی از آنها میتواند ترغیب و عدم ترغیب به دیدن سریال جدید با توجه به تجربه قبلی باشد.
سریال سووشون برای مخاطبان که این روزها به انواع سریال های فراوان ولی نزدیک به هم از نظر ترکیب و محتوا دسترسی دارند انتخابی وسوسه انگیزی بود. بازخورد هایش اما بسیار متفاوت چه در تعریف ها و چه انتقاد ها هر کدام در لبه جبهه گیری بودند.
نطفه قوت سریال متن و داستان آن است که از کتاب اقتباسی آن میاد، البته هوش و ظرافت آبیار در تبدیل رمان به فیلم نامه را نباید نادیده گرفت؛ هرچند انتخاب های سوال برانگیز زیادی در تبدیل متن به تصویر رخ داد. از جمله نوع روایت.
کتاب از زاویه دید سوم شخص مفرد نوشته شده و ما در تمام داستان آنچه را میبینم و میشنویم که زری تجربه میکند. حتی داستان هایی که از باقی شخصیت ها در مکان های مختلف از جنگ و ایل گرفته تا روستا و گذشته می آید برای زری تعریف میشوند. آبیار از مدیوم تصویر استفاده میکند تا این روایت های داستان گونه را هر کدام یک صحنه و فلاش بک کامل نمایش دهد.
در ابتدا ما میتوانیم از این مزیت بهره ببریم ولی در دام تکرار همزمان تصاویر و مونولوگ های درونی شخصیت اصلی و برش های فراوان ترکیبی وهم آمیز میشود. در روایت متنی شاید خواننده نیازمند این مونولوگ ها و توصیف های نوشتاری باشد اما غالب تصویر در اکثر موارد این نیاز ها را بر طرف میکند. تنها نمایش احساسات و تنش در بازی بازیگر میتواند کافی باشد و دیگر ما به اینکه بازیگر همزمان برایمان آنچه بازی میکند و میبیند را توضیح بدهند نداریم.
انتخاب دائم روی دست بودن دوربین یکی دیگر از سر درگمی های سریال است. حرکت دوربین در اکثر پلان ها به صورتی ست که انگار در دریایی طوفانی در حال دریانوردی باشیم و با پایان هر قسمت مخاطب را دریا زده میکند!
کتاب روایت وهم آلودی که سریال در حال القای آن است را ندارد و حتی با وجود تماس شخصیت اصلی با دیوانه ها و دیوانخانه مدام در تلاش است ثبات و استقامت او را با وجود تمام مصیبت ها و پستی بلندی ها برای خواننده روایت کند ولی سریال ما را با زری در مرز جنون و تماما متصل با آن فضا و همراه کابوس ها نشان میدهد که نماها پر رنگ ترین نقش را در آن دارد. کارگردانی خانم آبیار این سوال را به وجود میآورد که آیا برداشت اقتباسی که داشته روایتی روانشناسانه از داستان تاریخی است یا نه.
هرچند اقتباس همیشه به معنای تقلید صد در صدی از کتاب نیست. اقتباس یکی از بهترین جواب ها به یافتن متن مناسب و ایده مناسب برای تولید فیلم و سریال است، کاری که سینمای غرب از ابتدا از آن تغذیه صحیحی نموده و ما با ترس از آن دوری کردیم آن هم با وجود منابع غنی در زمینه متون و آثار ادبی که هنوز دست نخورده اند.
سوال اصلی در انتها برای مخاطبان سریال سووشون این است که آیا به سراغ بامداد خمار ، سریال بعدی نرگس آبیار ، بروند یا نه؟
چرا هیچ کشوری در ایران سرمایهگذاری نمیکند؟






دیدگاهتان را بنویسید