به گزارش نخست نیوز، مهرشاد عنبری
ما ایرانیها، خوب میدانیم قضاوت یعنی چه، اما در عمل، پیش از آنکه دلایل را بشنویم، داوری میکنیم. از هر رسانهای زرد یا سبز یا سیاه ـ جملهای میشنویم، و بیدرنگ حکم میدهیم. فراموش کردهایم که دادگاه وجدان، مقدم بر دادگاه جامعه است.
هفته گذشته نام پژمان جمشیدی، فوتبالیست دیروز و هنرمند امروز، تمام فضای مجازی را پر کرد. هرکس به سلیقه خود قاضی شد، حکم صادر کرد و نسخه پیچید، در حالی که اصل ماجرا چیزی جز یک اتهامِ اثباتنشده نبود.
خیام می گوید ،
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو!
آن کس که گنه نکرد چون زیست بگو!
ما فراموش کردهایم پشت هر خبر، یک زندگی است، پشت هر تیتر، یک خانواده ،و پشت هر شایعه، شاید روانی زخمی از نادانی .
ماجرا فقط پژمان جمشیدی نیست. امروز اوست، فردا دیگری. جامعهای که از حوادث لذت میبرد، دیر یا زود قربانی همان عطش میشود. این چرخهی تلخ، همیشه تکرار میشود یک چهره را بالا میبرد، و با اولین باد شایعه، پایین میکشد.
پژمان جمشیدی، بازیکن باشگاههای سایپا، پرسپولیس و تیم ملی، و حالا یکی از چهرههای محبوب سینما، نماد تلاشی صادقانه و مسیر پاکی است که کمتر کسی جرأت پیمودنش را دارد. اما طبیعی است که در جامعهای پر از حسادت و رقابت ناسالم، برخی تاب دیدن روشنایی را ندارند و به خیال خود با پاشیدن غبار، میخواهند نور خورشید را بگیرند.
اما خورشید، حتی پشت ابر هم میتابد.
جمشیدی و دیگر سلبریتیهای آگاه و باهوش کشور، خوب میدانند چگونه از دام تهمت و توطئه دور بمانند. با این حال، واقعیت تلخ این است که حتی آنها نیز در برابر سیل شایعات رسانههای زرد بیپناهاند. و اینجاست که نقش ما، به عنوان مخاطب، پررنگ میشود،
آیا وقت آن نرسیده که به جای انتشار قضاوت، شعور قضاوت را تمرین کنیم؟
جامعهای که هر شایعه را بیدرنگ باور میکند، دیر یا زود اعتماد را از خودش میگیرد. باید بیاموزیم پیش از هر بازنشر، یک لحظه مکث کنیم، بیندیشیم، و وجدان خود را قاضی کنیم.
به قول حکیمانهای که هنوز تازه است،
پیش از داوری، دل را داور کن، شاید بیگناه، در آتش قضاوت ما بسوزد.
بیایید یاد بگیریم هر خبر، پایان نیست، شاید آغاز قصهای باشد که ما فقط یک سوی آن را شنیدهایم.
کاش بهجای داوری عجولانه، اندکی تفکر کنیم…
چرا که سکوتِ دانا، گاهی بلندتر از فریادِ نادان است.
راز ماندگاری تورم در ایران






دیدگاهتان را بنویسید