×
×
جدیدترین‌‌ها

یاد ترکمانچای به خیر!

  • کد نوشته: 31623
  • بهمن 7, 1400
  • علیرضا مجمع وقتی این یادداشت را دارم م ینویسم برنامه فوتبال برتر دارد یکی از ترکمانچا یترین قراردادهای تاریخ فوتبال ایران را بررسی می کند. قرارداد یک مدیرعامل تیم قرمز بایک همیشه دروازه بان دوم تیم همیشه نایب قهرمان آسیا.قرارداد را دو با پرسپولیس که توسط ممدحسن انصاری فربسته شد. روی ترکمانچای سفید شد با […]

    یاد ترکمانچای به خیر!

    علیرضا مجمع
    وقتی این یادداشت را دارم م ینویسم برنامه فوتبال برتر دارد یکی از ترکمانچا یترین قراردادهای تاریخ فوتبال ایران را بررسی می کند. قرارداد یک مدیرعامل تیم قرمز بایک همیشه دروازه بان دوم تیم همیشه نایب قهرمان آسیا.قرارداد را دو با پرسپولیس که توسط ممدحسن انصاری فربسته شد. روی ترکمانچای سفید شد با این قرارداد. چراباید یک مدیر عامل که مثلا فوتبالی هم هست بخواهدتیمش به فنا برود؟ چرایش را نم یدانم، ولی عینیتش رادارم م یبینم. عینیتی که اگر رسول پناه نبود احتمالا تاالان نه از تاک نشان مانده بود و نه از تاک نشان. نگاه ما فقط به کارمایی است که دامن ممدحسن را خواهد گرفت قطعا. تاریخ یادش نخواهد رفت که او حتی جوراب و کت و شلوارش را هم از جیب باشگاه خرید. تاریخ هم یادش برودما نمی گذاریم مردم یادشان برود. قلم کارهایی می کند که تاریخ هم حیرت می کند.
    *
    نتیجه رای کمیته استیناف را برای بازنده کردن گل گهرجلوی سپاهان و استقلال و پیکان را نم یدانم. می گویندرای استیناف با کمیته انظباطی تفاوت دارد. اگر تفاوت نکند جای تعجب است.اگر کتره ای به سه تیم هفت امتیاز
    بدهند و از یک تیم هفت امتیاز کم کنند که معنی ندارد.ماجرا ساده تر از این حرف هاست. تیم مرتکب جرم شده.
    خب سه تیم دیگر کجای ماجرا هستند؟ آن تیم باید جریمه شوند، آن سه تیم دیگر که نباید تشویق شوند؟ کجای دنیا
    به تیمی که در زمین باخته سه امتیاز می دهند؟ جواب یک کلمه است:ایران!
    *
    پرسپولیس، قهرمان پنج دوره اخیر لیگ برتر برای خرید رضا اسدی یک ماه تمام معطل شد. رضا اسدی در دقیقه نود و دوبازی با فولاد به زمین آمد، در تعقیب یک توپ به ه نهن افتاد و با سوت پایان مسابقه روی زمین دراز کشید. باورکردنی نیست؛ اما او با کمک کسانی که نود دقیقه کامل بازی کرده بودند توانست از روی زمین بلند شود! صحنه آنقدر عجیب و غریب بود که درس تترین طعنه دوران گزارشگری محمد سیانکی نصیب شماره هشت سر خها شد: «چه گا مهای خست های داره این رضا اسدی. » کسی م یداند او بابت چنین عملکردی چقدر پول گرفته؟ حیف این پیراهن، حیف آن شماره که بر تن اسدی است. کاش این فرص تها در اختیار یک جوان گمنام، اما لایق قرار م یگرفت. این شاید عاقبت خرید کردن، بر اساس اسم و رسم و تبلیغات اطراف بازیک نها باشد.
    *
    تماشای پیشرفت امیر عابدزاده از یک جهت خیلی لذت دارد؛ اینکه او نشان داد حتی اگر هی چکس تو را جدی نگیرد، با
    سختکوشی و مرارت، با پشتکار و کوشش م یتوانی به جایی برسی که همه انگشت به دهان بمانند. امیر اما برای بیرون
    آمدن از زیر سایه سنگین پدر خیلی زحمت کشید. او در سکوت عرق ریخت و ب یهیاهو بالا رفت. گلری که پارسال با صد و اندی سیو کلیدی ماریتیمو را در لیگ پرتغال نگه داشت، امسال همان درخشش را درون دروازه پونفرادینا، در دسته دوم اسپانیا تکرار کرده است. حالا م یگویند سویا او را م یخواهد؛ اما حتی قبل از این پیشنهاد هم دراگان اسکوچیچ به این نتیجه رسید که باید پیراهن شماره یک تیم ملی را بعد از بیست سال به خاندان عابدزاده برگرداند. پوست امیر کنده شد تا ثابت کند یک «آقازاده » به دردنخور، از تبار کرور کرور نازپرورده های مفتخور موجود در این سرزمین نیست

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *