به گزارش نخست نیوز،
دکتر مهدی یاراحمدی خراسانی
کلاسهای پرجمعیت سالهاست یکی از معضلات نظام آموزشی ماست. دانشآموزان در فضایی شلوغ و پرهیاهو، نهتنها فرصت یادگیری عمیق پیدا نمیکنند، بلکه معلم نیز توانایی رسیدگی به تفاوتهای فردی و نیازهای آموزشی هر کودک را از دست میدهد. این مشکل اگر جدی گرفته نشود، میتواند بر آیندهی تحصیلی و حتی شخصیت نسلهای بعدی تأثیر منفی بگذارد.
در چنین شرایطی، آموزش که باید بستری برای شکوفایی استعدادها باشد، به میدان بقا تبدیل میشود؛ جایی که دانشآموزان بهجای لذت بردن از یادگیری، تنها برای شنیده شدن در ازدحام تلاش میکنند. اگر نظام آموزشی به اهمیت این مساله توجه نکند، بیتردید شاهد نسلی خواهیم بود که نه انگیزهی تحصیل دارد و نه مهارت کافی برای زندگی در جامعهی آینده.
یادگیری در ازدحام؛ وقتی تمرکز قربانی میشود
در کلاسهای شلوغ، اولین چیزی که از بین میرود «تمرکز» است. دانشآموزی که در کنار دهها نفر دیگر نشسته، مدام در معرض حواسپرتی قرار دارد. معلم برای کنترل کلاس ناچار است صدای خود را بالا ببرد، درحالیکه تعداد زیادی از دانشآموزان در گوشه و کنار کلاس هیچگاه صدای او را بهطور کامل نمیشنوند. نتیجهی این وضعیت، افت کیفیت یادگیری است. پژوهشها نشان دادهاند که در کلاسهایی با جمعیت بالا، میزان درک مطلب و مشارکت فعال به شکل چشمگیری کاهش مییابد. در چنین شرایطی، استعدادهای پنهان دانشآموزان مجال شکوفایی پیدا نمیکنند و بسیاری از آنان بهجای رشد، احساس بیانگیزگی و دلزدگی از مدرسه پیدا میکنند.
معلم تنها در برابر جمعیت
نباید فراموش کرد که فشار اصلی کلاسهای شلوغ بر دوش معلم است. او باید به دهها دانشآموز با سطح یادگیری و نیازهای متفاوت رسیدگی کند، درحالیکه وقت و انرژی کافی برای هرکدام ندارد. این فشار باعث خستگی زودهنگام، فرسودگی شغلی و حتی افت انگیزهی معلمان میشود. معلمی که نتواند به تکتک دانشآموزان بازخورد دهد، ناخواسته به سمت روشهای یکطرفه و کلیشهای میرود. در چنین وضعیتی، آموزش از «تعامل» تهی میشود و به «انتقال یکسویهی اطلاعات» تقلیل مییابد. این یعنی نادیده گرفتن اصل عدالت آموزشی؛ چرا که دانشآموزان ضعیفتر بیشتر از همه متضرر میشوند و عملاً فرصت یادگیری برابر از دست میرود.
عدالت آموزشی زیر سایهی تراکم
کلاسهای شلوغ تنها یک مشکل آموزشی نیست؛ بلکه به مسالهای اجتماعی تبدیل میشود. وقتی تعداد زیادی دانشآموز در یک کلاس حضور دارند، فرصت توجه برابر از بین میرود. دانشآموزان با استعدادهای ویژه یا مشکلات یادگیری، معمولاً در ازدحام دیده نمیشوند. این یعنی شکاف آموزشی بین دانشآموزان قوی و ضعیف عمیقتر میشود و اصل «عدالت آموزشی» زیر سؤال میرود. مدارس پرجمعیت عملاً بستری برای بازتولید نابرابری فراهم میکنند؛ جایی که گروهی از دانشآموزان فرصت رشد کامل مییابند و گروه دیگر در سایهی بیتوجهی گم میشوند. برای شکستن این چرخه، سیاستگذاران باید عدالت آموزشی را در رأس تصمیمها قرار دهند و بهطورجدی روی کاهش تراکم کلاسها سرمایهگذاری کنند.
راهکارهایی برای نجات آموزش
بحران کلاسهای پرجمعیت، اگرچه عمیق است، اما راهحل دارد. نخستین گام، برنامهریزی برای کاهش تعداد دانشآموزان در هر کلاس است؛ حتی اگر بهصورت تدریجی. ساخت مدارس جدید، استفاده از نیروهای آموزشی جوان و بهکارگیری فناوریهای نوین میتواند بخشی از این مشکل را حل کند. در کوتاهمدت نیز میتوان با بهرهگیری از روشهای آموزشی مشارکتی، تقسیم کلاس به گروههای کوچک و استفاده از دستیار آموزشی، فشار را از دوش معلمان برداشت. همچنین سیاستگذاران باید به اهمیت «کیفیت» بیش از «کمیت» توجه کنند. چراکه کلاس خلوتتر، نهتنها یادگیری بهتر را تضمین میکند، بلکه اعتمادبهنفس و انگیزهی دانشآموزان را نیز افزایش میدهد.
سخن پایانی
کلاسهای شلوغ، آیندهی آموزش را به خطر میاندازد. در چنین فضایی، هم دانشآموزان یادگیری واقعی را تجربه نمیکنند و هم معلمان فرصت آموزش مؤثر را از دست میدهند. اگر امروز برای این بحران چارهاندیشی نشود، فردا باید تاوان نسلی را بپردازیم که در ازدحام مدرسه، فرصت رشد و خلاقیت را ازدستداده است. آیندهی یک ملت در دست کودکانش است؛ پس شایسته نیست که صدای آنها در شلوغی کلاسها گم شود. همچنین باید دانست که حل این مساله صرفا یک وظیفهی وزارت آموزشوپرورش نیست؛ بلکه تمام جامعه در قبال آن مسوول است. خانوادهها، رسانهها، خیرین مدرسهساز و … میتوانند نقشی کلیدی در کاهش تراکم و بهبود کیفیت آموزش داشته باشند.
کلید فتح قله ۱۵ میلیارد دلاری گردشگری ایران






دیدگاهتان را بنویسید